گشاده رویی، عامل دوستی است . [امام علی علیه السلام]
![]() |
![]() |
دوشنبه 86/10/10 ساعت 9:47 عصر
چون هر علمی را تعریف و موضوعی است که ذکر آن در مقدمه کناب خالی از فایدتی نیست بنابراین به ذکر مقدمه ای مختصر از اقوال (از ایرانی . غیر ایرانی) در تعریف این علم و فن مبادرت می کنم:
ابونصر فارابی در احصاء العلوم می نویسد موسیقی علم شناسائی الحان است و شامل دو علم است: علم موسیقی عملی،و علم موسیقی نظری. امروز نیز موسیقی دو شاخه دارد، موسیقی نظری که اصول علمی وریاضی موسیقی را شامل است، و در حقیقت از شاخه های فیزیک صوت محسوب می شود دیگر موسیقی عملی که فنی یا هنری به شمار می آید.
ابو علی سینا گوید: الموسیقی علم یاضی یبحث فیه عن احوال النغم من حیث یتلائم و یتنافر و احوال الزمنه المتخلخله بینهما از نظر ملایمت و تنافر و چگونگی زمانهای بین نغمه ها بحث می شود تا معلوم شود که لحن را چگونه باید تالیف کرد.
پیدایش موسیقی
رقص-آواز- شعر
بشر با درک زیبایی از طبیعت الهام گرفت و با تقلید اشکال و آهنگهای طبیعی و انعکاس این آثار هنر را که یکی از عوامل مهم ابراز احساسات و بیان زیبایی است به وجود آورد. و آن را به صورت های گوناگون منعکس نمود. غم و شادی و عواطف و احساسات انسانی مفاهیم واحدی است، اختلاف در طرز بیان و توصیف آن است.
رقص و شعر و موسیقی با بشر به وجود آمد و انسان از زمانی که پا به عرصه وجود گذاشت و در آغوش طبیعت بدون قید و بند و به طور آزاد مانند، حیوانات،در ظلمت جهانی و نادانی زندگی می کرد، دارای احساسات و عواطف و واجد تاثرات و حالات نفسانیی مانند بیم و امید غم و شادی میل و نفرت و سایر کیفیات درونی در دوران زندگی نیز پیوسته محکوم عواطف و احساسات خود بوده است. بشر از مناظر دلکش طبیعت و کوه و دشتهای سبز و خرم و رنگهای گوناگون و بهار فرح انگیز و عطر گلها و الحان مطبوع پرندگان و دیگر حیوانات و درخشندگی خورشید و ستارگان اسمان زیبا و شفاف و امثال اینها لذت می برد و به حالت انبساط و نشاط در می آمد و بالعکس از تاریکی و مناظر هراس انگیز و صداهای وحشتناک و آثار ناگوار جوی وحشت میکرد و همانطور که از مناظر زیبا و دل انگیز طبیعت منبسط می شد و به وجد می آمد از مظاهر غضب و قهر طبیعت گوناگون اندوهناک شده وحشت می کرد و پیوسته از آن گریزان بود.
عواطف و احساسات و ادراکات و مکنونات باطنی و انفعالات درونی ناشی از این عوامل که پیوسته با بشر همراه بوده می باست به صورتی جلوه گر شود، و آن صورت جز کردار و گفتار نمی توانست باشد. بنابراین انفعالات درونی و عواطف و احساسات و تاثرات خود را بوسیله صدا حرکت و کلمات که مناسبترین وسیله بیان احساسات و هیجانات است آشکار ساخت که نمودار آن اول رقص و شعر بود. ارسطو فیلسوف یونانی می گوید: شعر و رقص دو شاخه از یک ریشه اند. بعضی می گویند که رقص شعر متحرک است. بع هر حال این پدیده طبیعی از قدیم وسیله بیان و تجسم احساسات بشر بوده است.
از زمانیکه بشر توانست انفعالات درونی خود را بوسیله صدا نمایش دهد، و وزن را از صداهای منظم و مختلف طبیعت به دست آورد، موسیقی را بوجود آورد زیرا جهان پر از اصوات است، و عالم خلقت بر توازن . انتظام استوار است. شعر و موسیقی و رقص زادگان یک مادرند. این هر سه مولود عواطف و احساساتند. همان معلمی که خنده و گریه و شاعری را به بشر آموخته رامشگری را نیز به او یاد داده است. بشر در دبستان طبیعت از عشوه و ناز گل و الحان پرندگان خوش آواز چون بلبل و وزیدن باد بین شاخ و برگ درختان و چم و خم اشجار و نونهالان کوه و دشت و چمن در جریان خوشایند آبهای روان جویبارها ریزش آبشارها و فرود آمدن قطرات باران بر روی آب و آهنگ موزون قدمها در راه رفتن و ضربان نبض و امثال اینها که حکم مربی را برای بشر اولیه داشت و از آن تعلیم می گرفت و تقلید می کرد. هم صنعت شعر را آموخته است و هم فن موسیقی و رقص را که پردامنه ترین گونه هنرهای زیباست.
چون تشخیص موزون از غیر موزون در طبیعت بشر است و هر چه موزون ملایم طبع انسان است. آواز رقص و شعر که هر سه موزونند و مورد پسند و ملایم طبع بشر از همان دوران قدیم به صورت آداب و رسوم جزء زندگی ملل عالم درآمدند و نخست با آدایب و مراسم جادویی و سپس با تشریفان مذهبی همراه شده به تدریج از آن جدا گردیدند و استقلال یافتند و به واسطه تاثیر عوامل طبیعی محیط جغرافیایی،زبان،مذهب،نیازها، چگونگی زندگانی و آداب و رسوم و عادت اقوام و طوایف با یکدیگر اختلاف پیدا کردند.
بعد از آنکه بشر به تمدن نزدیک گریدی با اختراع آلات موسیقی و ادوات آن از الحان و نواهای که در ذهن او حالت مطبوع دلپذیر ایجاد می کید تقلید نمود و با سرودهای مذهبی به نیایش ارباب انواع پرداخت و موسیقی را رکن اصلی دین قرار داد و از رقص و آوازهای ضربی و غیر ضروری در جشن و سرور و پرستش خداان خود استفاده نمود.
با وسعت دایره تمدن تغییراتی در زندگانی بشر بوجود آمد. رقص و شعرو آوا نیز دستخوش تغییر و تحول شدند و قواعد خشک و اصول علمی در هر یک از این سه مظهر احساسات و عواطف بشری دخالت کرد و تحول و تغییراتی در آنها پدید آورد.این مظاهر که در آغاز پیدایش قواعد و قوانین مضبوطی نداشتند به همان نسبت که تحت شرایط و قوانین قرار گرفتند و به تدریج سادگی و روحانیت خود را از دست دادند، از یکدیگر تفکیک و پای بند به قیود و تابع شرایط و قوانینی گردیدند و هر کدام فنی جداگانه شدند و روشی را در پیش گرفتند.
پیدایش سازهای موسیقی
طبیعی ترین وسیله آواز سینه و حلقوم طبیعی انسانی و ساده ترین وسیله ایجاد وزن دستهای ژآدمی است. انسان با برهم زدن دستها وزن را نگه می داشته و نغمه ها و آهنگها را همراهی می کرده است. بعد ها بشر از شاخ حیوانات و روییدنیهایی که در دسترس داشت سازهای بادی مانند بوق و نی را ساخت و با کمک حس شنوائی سوراخهایی با توجه به معتقداتنجومی و اعداد مقدس در آنها تعبیه نمود که اکنون به صورتهای گونگون تکامل یافته است. انواع طبلها و سازهای ضربی را اختراع نمودند و در تکامل انها کوشیدند. گمان می رود در اختراع سازهای زهی از کمان الهام گرفته و از شکل آنها استفاده کرده و آن را به صورت چنگ درآورده است و به تریج به اختراع انواع آن دستزده است و اندک اندک نواقص آن را برطرف نموده است.اکنون همچنین به اختراع سازهای دیگر توفیق یافته و به تریج آن ها را رو به تکامل برده است.
در کاوشای باستان شناسی سازهای بادی و زهی چون نی وچنگ و غیر اینها را یافته اند که تاریخ آن ها را ب چند هزار سال پیش از میلاد می رسد. همچنین در سنگ نبشته ها و حجاریها و بر روی اشیاء یافت شده صورت این قبیل سازها حک شده است. بشر با اختراع سازها و ادوات موسیقی الحان و نواهایی که در ذهن او حالت مطبوع و دلپذیر ایجاد کرده تقلید نموده و پیوسته در راه تکامل آن گام برداشته است.
اثر حسین مشحون
نوشته شده توسط: مجتبی
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدیدهای امروز:: :: بازدیدهای دیروز:: :: درباره خودم :: :: لینک به وبلاگ :: :: اوقات شرعی ::
:: لینک دوستان من :: ارائه بهترین آلبومهای موسیقی
:: آرشیو :: :: خبرنامه ::
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
58859
5
0
موسیقی سنتی ایران
![]() |
![]() |