سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هر یک از شما آینه برادرش است . اگر رنجی را در او ببیند، دورش می سازد. [امام علی علیه السلام]

 
نقد و بررسی ساز نی(آموزش و ...)

i شعر حافظ

یکشنبه 86/10/9 ساعت 5:54 عصر

 

 

 

سحرم دولت بیدار ببالین آمد                          گفت برخیز که آن خسرو شرین آمد

قدحی در کش و سر خوش بتماشا بخرام         تا به ببینی که نگارت به چه آئین آمد

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای                که ز صحرای ختن آهوی مشکید آمد

گریه آبی برخ سوختگان باز آورد                       ناله فریاد رس عاشق مسکین آمد

مرغ دل باز هوا خواه کمان ابروییست                 ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

ساقیا باده ده و غم مخور از دشمن و دوست       که بکام دل ما آن بشد و این آمد

 رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار                      گریه اش بر سمن و نسرین آمد

چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل                       عنبر افشان بتماشای ریاحین آمد


نوشته شده توسط: مجتبی

نوشته های دیگران ()

i موسیقی در ایران

شنبه 86/10/1 ساعت 12:38 عصر

 

دوره اول: از آمدن نژاد آریای به سرزمین ایران تا انقراض سلسله ساسانی

دوره دوم:از طلوع اسلام در ایران تا عصر حاضر

دوره اول آریایی ها

آریایی های ایران شاخه ای از نژاد هند و اروپایی اند، که در حدود سه هزار سال اپیش از میلاد به آسای میانه آمدند و در ماوراء النهر ساکن شدند. شعبه ای از آریاییها یعنی هندیها بخشی به پنجاب سرازیر شده راه هندوستان پیش گرفته جای دراویدهای هند را گرفتند. بخش دیگر در ناحیه جنوب غربی و در نجد یا فلات ایران پراکنده شده نام خود را به این سرزمین دادند. در افسانه های تاریخی ایران آمده است که: آریاییها در فلات ایران با مردمی درست اندامتر از خود ربرو شدند که آنان را دیو نامیدند. و برای اشغال سرزمینشان با  آنها به جنگ پرداختند. تاریخ آریاییهای هند و ایرانی بر آریاییهای دیگر مقدم است زیرا آثار تاریخی و ادبی آن ها از چهارده قرن پیش از میلاد آغاز می گردد، در صورتی که آثار ادبی یونانی و رومی بالنسبه جوانتر است. از تاریخ آریاییهای ایران تا اواخر سده هشتم پیش از میلاد چندان اطلاعی در دست نیست آنچه به جای مانده از تشکیل دولت نیرومند ماد، در آغاز سده هفتم پبش از میلاد است و از آن زمان می توان تا ریخ ایران باستان ر پنج دوره تقسیم نمود: مادی،هخامنشی، سلوکی، یا جانشیان اسکندر، اشکانی و ساسانی.

مادها

در سالنامه ها و روایات پادشاهان آشور، مربوط به 280 سال پیش از قوم ماد و پارس سخن رفته است.

نخستین دولت بزرگی که نژاد آریایی تشکیل داد، دولت ماد بود. به گفته هرودت مورخ یونانی قدیمی ترین مورخی که تاریخ او در دست است این دولت در اواخر سده هفتم پیش از میلاد تأسیس شد و صد و پنجاه سال دوام یافت. نخستین پداشاه ماد شهر هگمتانه ( همدان) را بساخت وآن را پایتخت قرار داد.

مادها پارس را که مسکن دسته دیگری از اقوام آریایی بود متصرف شدند و کشور خود را توسعه دادند و با کشور لیدی در آسیای صغیر که مردمی متمدن صنعتگر و تاجر پیشه و ثروتمند داشت همسایه شدند.دولت ماد در 550 سال پیش از میلاد به دست کورش کبیر منقرض گردید. آنچه درباره تمدن مادها گفته می شود بیشتر برگرفته از آثار و کتیبه های هخامنشی یا آشوری و بابلی است. هخامنشیان خود نیز بسیاری از اصول تمدن را از مادها گرفته اند.

دولت هخامنشی و تمدن جدید

دولت هخامنشی که نخستین دولت معتبر و بزرگترین امپراتوری قدیم در دنیاست و بوسیله کورش کبیر تشکیل گردید. گورش در مدت 21 سلا کشورهای ماد عیلام، کلده ، آشور و لیدیا یعنی تقریباً تمام مراکز تمدن آسیای غربی را متصرف شد  پایه های امراتوریی بزرگ با تشکیلاتی منظم را بنا کرد، فرزندش کمبوجیه مصر را گشود و داریوش کبیر قسمتی از جلگه سند و پنجاب و شمال یونان را به کشورهای هخامنشی منضم ساخت و حدود ایران را از حوالی رود سیحون تا قفقازیه و سواح0ل شمالی دریای سیاه و از رود سند تا حبشه و صحرای آفریقا گسترش داد. در این کشور وسیع نژاد های مختلف با مذاهب و زبان و عادات و اخلاق گوناگون زندگانی می کردند و ایالات غربی مانند مصر، بابل و فینقیه و آسیای صغیر و مستعمرات یونانی از نواحی غنی و پرسکنه آن به شمار می رفت.

دولت هخامنشی تمدن پراکنده ملل متمدن قدیم را تحت لوای یک حکومت و اداره درآورد، و با تمرکز قدرت و وضع قوانین عادلانه و تشکیلات منظم و استقرار نظم و امنیت فرهنگی و هنری را میسر ساخت. ایرانیان با ذوق سلیم و روح ناپسند و لطیف خود عناصر اساسی این تمدنها را با داشته های خوود ترکیب و هماهنگ کرده و تمدن و هنری تازه متناسب با روح خود به وجود آورده و به آن اصالت بخشیدند، و با انتشار آن در دنیای قدیم خدمات گرانبهای به عالم انسانیت نموده و در تحکیم بنیان فرهنگ و تمدن جهان بهد منشاء خدمات فراوان گردیدند.

کشور ایران از بدو تاریخ خود این افتخار و اهمیت را دارد که در قدیم و دوره اسلامی از نتایج فکری  و ذوقی و هنری خود دیگران را بهرمند ساخته و در پیشرفت تمدن و فرهنگ بشر سهم بسزایی داشته است. پرفسور پوپ آمریکایی که تالیفات گرانبهایی در صنایع و هنر ایران دارد در کتاب شاهکار صنایع ایران می نویسد: در شصت قرن معلوم فلات ایران افکار و فنونی از خود ظاهر کرده و به جهانیان داده که کمک به متمدن کردن بشر نموده و آدمی ر از سقوط محفوظ داشته. نوشتن و خط، ارقام هندسی، صنایع کشاورزی، فلزکاری، نجوم و علوم ریاضی، مبدأ آراء دینی و فلسفی تماماً از شرق نزدیک سرچمه گرفته و سرچشمه عمده فرهنگ شرق نزدیک  فلات ایران است.

کشور ایران با حفظ و دفاع از تمدن قدیم که وارث آن شده بود به وسیله ارتباط تمدن شرق و غرب گردید، و نتایج فکری و ذوقی و هنری ساکنین کشور وسیع خود را به خارج از سرحدات خویش کشانید، و تمدنهای یونان و روم را از آنها بهره مند گردانید. چراغ پر فروغ تمدن اسلامی در ایران درخشید گرفت و تمدن جدید و با عظمتی را که اکثر عوامل آن ایرانی بودند به بار آورد.

به طور کلی ایران از راه فرهنگ و هنر خدمات برجسته ای به عالم نمود و دانشمندان بزرگمغرب زمین این حقیقت را در موارد گوناگون گوشزد کرده اند.

کروسه فرانسوی در کتاب روان ایران(چاپ پاریس) می نویسد: اگر یک نفر خارجی را رخصت اظهار نظر باشد باید گفت ایران حق بزرگی بر گردن بشریت دارد زیرا به شهادت تاریخ ایران با فرهنگ نیرومند و طریقی که در طی قرون بوجود آورده وسیله تفاهم و توافق و هماهنگی را در میان ملل ایجاد نموده است. در اثر افکار ایران در اثر اشعار ایران نژاد های مختلف دارای ایمان و عقیده مشترک شده اند، شعرای ایران جهانی را متمتع نموده اند.

احساساتی را که ابراز می دارند مستقیماً یک نفر فرانسوی را مانند یک هندی و یک نفر ترک را مانند یک نفر گرجی متاثر می سازد. عرفای ایران با وجود اینکه مسلمان هستند همانقدر قلب یک مسیحی را به تپش می آورند که دل یک برهمن را و به همین دلیل ستعلق به تمام بشریت دارند.

بنابراین به شهادت کاوشهای علمی علمای غرب و دیگر دانشمندان این رته و آثار موجود و تاریخ تمدن بشر کشور ایران ظرف هزار سال عشق به زیبایی و جمال را همواره واجد بوده و به داشتن ذوق سرشار و روح هنری و دارا بودن مهمترین فعالیت در صنعت در طول تاریخ خود امتیاز داشته و بدون شک در هنر ظریف موسیقی که با روح زیباپسند ایرانی سازگاری فراوان دارد پیشرفتهای کافی کرده بوده است که در قدیم بواسطه نبودن کتاب و خط جز نام وروایات و اندک آثاری زا آن بر جای نمانده و در دوره اسلامی به واسط ظهور حوادث ناگوار از آثار مدون علمی آن جز معدودی به دست ما نرسیده، متاسفانه زاده های فکری و هنری ، دستخوش حوادث ناگوار و وقایع مخربی شده که در طول تاریخ بر این کشور روی آورده است.

گرچه با توضیح این مقدمان از مطلب اصلی اندکی دور افتادیم لیکن به واسطه عللی که پیش از این ذکر شد برای روشن کردن فرهنگ و تمدن و هنر ایران قدیم با نداشتن مدارک کافی ناگزیر از ذکر این مقدمه بودیم. 

حال که تا حدودی به تمدنایران در عصر هخامنشی که نخستین سلسله شاهنشاهی ایران را تشکیل داده اند اطلاع حاصل کردیم شرح چگونگی هنرهای زیبا و بویژه فن موسیقی ایران باستان را از دوره هخامنشی با برداشتی از قدیمی ترین آثار ادبی و شعر و موسیقی نژاد آریایی شروع می کنیم.

کهنترین آثار شعر و موسیقی نژاد آریا

از موسیقی قدیم آریاییها یی پیش از عصر هخامنشی به واسطه نبودن خط و کتبت و نداشتن مدارک اطلاعی کافی نداریم. قدر مسلم این است که طوایف آریایی از همان عهدی که با سایر اقوام هم نژاد خود به سر می بردند مانند سایر مردمان قدیم برای بیان احساسات و عواطف و نمایش رنجها و خوشیها نغمه سرایی می کردند و آواز مناسب ترین وسیله بیان احساسات  و عواطف و هیجانات و زبان حال آن ها بوده و هر لحنی حالتی را به خاطر می آورد.

کهن ترین اثر ادبی نژاد آریایی ها وداها یا کتاب مقدس هندیها است. ودا شامل چهر قسمت یا چهار کتبا مقدس است و یکی از چهر قسمت آن ریگ ودا نام دارد که نغمه ها و سرودهای مذهبی و میراث باستانی قوم هند و ایرانی و به زبان سانسکریت است. زبان سانسکریت یعنی زبانی که کتاب مقدس هندیها به آن نوشته شده با زیان اوستایی یعنی زبانی که کتاب مقدس  زردشتیان به آن وشته مانند دو برادر از یک پشت و بافرس قدیم از یک ریشه اند و در قسمت اعظم لغات مسترکند. این زبان چهارده قرن پیش از میلاد نزد آریاییهای هند و ایران معمول بوده است. قطعات منظوم و سرودهای مذهبی وجود شعر و موسیقی را در میان طوایف آریایی مدلل می دارد. بیشتر سرودهای ودا ستایشهایی است خطاب به خدایان مختلف از قبیل (اندرا، میترا، وارونا، و غیر اینها) که از آن ها طول عمر و فرزند و گاو و اسب و ثروت و نعمت و باران و شفای بیماران در خواست شده است. ترجمه برخی از سرودهای مذهبی آن این است:

ای آندرا! ما به تو متعلق هستیم و به تو اعتماد و تکیه داغریم. نغمات ما برای تو و نیاز ما به درگاه تو و آوازهای ما برای تست.

ای خداود سلطنت نیکو و ای دوست همه مردمثروتی با فر و شکوه به ما عطا فرما

 من سرود های خود را چون جریان نا گسستنی و بسان آب زیر دریا به سوی آندرا می قرستم.

آندرا! آوای مرا بشنو و بدان بی اعتنا مباش. باشد که ما در خور عطای گنجهای تو باشیم.

آلات و ادوات موسیقی عصر هخامنشی و پیش از اسلام

نقاره: زدن نقاره یا نوبت زدن با آلات و ادوات مختلف از یادگارهای قدیم ایران است که طلوع و غروب خورشید را با آن استقبال وبدرقه می کردند. در دوره هخامنشی بطور کلی دو نوع اسباب آلات موسیقی (بزمی و رزمی) داشته اند که در نوبت زدن صبح وشام و مواقع ماتم و سرور و اعیاد و فتح و جنگ و دیگر تشریفات می نواخته اند از قبیل: شیپور، نی، بربط، تنبک، کوس، کرنای، سورنای، طبل، دهل، جام، جلجل، تبیره، خرمهره، دمامه، خم، گاودم، ناقوس و سنج.

کوس: با کوست در لغت به معنی کوفتن دو قسم یکرویه و دورویه بوده است، دوچیز که بر هم می زدند مانند خم مسین یا رویین که پوست گاو بر آن می بستند و آوازی سهمگین از آن بلند می شده و گاه از چوب هم بوده است. فردوسی می گوید:

دلیران نترسند از آواز کوست                                        که آنجا دو چوبست و یکپارچه پوست

کرنای: مخفف کارنای است و آن نایی بلند بدون سوراخ بوده و در آن می دمیدند و در کارزار و دستگاه نقارخانه به کار می رفته و به عکس سورنای که مخصوص عیش و شادمانی بوده است کرنازنان را دم گر می گفتند چون دادن دم از کارهای کرنازنان بوده و اصطلاح دو دادن تا این اواخر در نقاره  خانه عمول بوده است.

طبل: انواع و اقسان داشته از قبیل: تبیره، نقاره، دهل، و غیره، و غیره و تنبک نوعی از آن بوده است.

دهل: طبل بزرگ، نقاره بزرگ.

جام: طاسی بوده است فلزی و مهره هایی بر آن تعبیه بوده است، و در دربار سلاطین می گذاشته اند که در انقضای ساعت  یا مدت معین مهره ای می افتده و آوازی از آن بر آمده است و در موقع سوار شدن آن جام را بر پهلوی پیل می بسته اند

جلجل: آلتی بوده بیضی شکل و بزرگ و ظاهراً رنگهایی بر آن می بسته اند و صدای مهیبی داشته

 

خرمهره: ناقوس و زنگ بزرگی بوده است.

خم: نقاره ای رویین بوده و در روز جنگ می نواختند، و نای رویین کوچک را نیز گفته اند که نفیر باشد و چن خم را از روی می سساختند به آن ها رویینه خم نیز می گفتند

گاوم دم: نای بزرگ بوده که در جنگ می نواخته اند مانند نای ترکی گاودم به ضم به معنی نفیر، بعضی می گویند کرنا است که به عربی بوق خوانده می شده است.

دمامه: نوعی نای بزرگی بوده که در جنگهات به کار می برده اند.

نقاره: دو طبل کوچک به هم متصل بوده مانند دو کاسه یکی بزرگتر و صدایش بم بوده و دیگری که کوچک بود صدایی زیر داشته است، و در حرکت آن را بر مقدم جهاز شهتر می بستند و به وسیله دو چوب مانند طبل آن را می نواختند. کاسه نقاره را بعد ها از مس می ساختند و روی آن برای ایتحکام پوست گاو یا گوسفند می کشیدند. محلی را که در واقع صلح نقاره می زدند در دوره های بعد توبتخانه یا کوسخانه یا نقاره خانه می گفتند. و در هنگام نقاره زدن کرنا و سرنا، و نقاره و کوس و امثال اینها به کار می بردند

نا: انواع و اقسام داشته است و به کار ردن نایهای پر سر و صدا در جنگها ازقدیم در ایران مرسوم بوده

شیپور: که آنرا از شاخ حیوانات فلز و چیزهای دیگر تهیه می کردند از سازهای بسیار قدیمی است.


نوشته شده توسط: مجتبی

نوشته های دیگران ()


i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

 تعریف موسیقی
[عناوین آرشیوشده]


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
58621

:: بازدیدهای امروز::
2


:: بازدیدهای دیروز::
1


:: درباره خودم ::

نقد و بررسی ساز نی(آموزش و ...)

:: لینک به وبلاگ ::

نقد و بررسی ساز نی(آموزش و ...)

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من ::

ارائه بهترین آلبومهای موسیقی
موسیقی سنتی ایران

:: آرشیو ::

زمستان 1386
پاییز 1386

:: خبرنامه ::